اگر تا به حال در موقعیتی قرار گرفتهاید که باید بین منافع شخصی و منافع دیگران، یکی را انتخاب کنید، شما در واقع دچار تعارض منافع شدهاید. تعارض یا تضاد منافع یک مسئله رایج است که در سازمان ها و یا کسب و کارها بیشتر به چشم می خورد و هیچگاه تصمیمگیری درباره آن راحت نیست.
در تعریف تعارض منافع به زبان ساده میتوان اینگونه بیان کرد که هنگامیکه یک فرد در دوراهی بین وظایف (یا وفاداریهای) مختلف به دو یا چند فرد یا سازمان مختلف قرار میگیرد در واقع تعارض اتفاق میافتد.
مدیر توسعه بازار در یک سازمان یا کسب و کار خصوصی با فعالیت و موضوع مشاوره مدیریت، بطور همزمان در کسب و کار شخصی خود، یک بیزینس کوچ هم می باشد. در این زمان ممکن است در برخی از پروژه ها، مراجعین به این شرکت مشاوره مدیریت، نیاز به خدمات بیزینس کوچینگ هم داشته باشند. در اینجا اگر این مدیر میانی بخواهد این مشتری را به سمت کسب و کار شخصی خود که Business Coaching است، سوق بدهد، تعارض در منافع رخ داده است.
مثالهایی از تحلیل مفهوم تعارض منافع
به بیان ساده تعارض منافع یک تصمیمگیری بسیار سخت بین منافع شخصی (مالی، عاطفی، خانوادگی، صنفی) و عمومی (اجتماعی و سازمانی) است.
در هر کسب و کار و یا سازمانی این تعارض ممکن است به چشم بخورد. به مثال های زیر توجه کنید:
- یک سازمان دولتی قصد فروش املاک خود را دارد. مدیران این سازمان، در مزایده اموال، خانواده، دوستان و اطرافیان شان را در اولویت خریداران این املاک قرار میدهند.
- مدیرعامل یک بانک خصوصی همزمان به عنوان رییس کل بانک مرکزی نیز انتخاب شود. در اینجا فرد مورد نظر، ممکن است از امکانات و فرصت های شغل دوم، به نفع شغل اول کسب منفعت می کند.
- یک تاجر و واردکنندهی کالای لوازم خانگی، همزمان عضو یک کمیسیون بزرگ دولتی مربوط به حمایت از تولید کالای لوازم خانگی داخلی هم باشد. در اینجا، یک تعارض اتفاق افتاده است.
- طی فراخوان عمومی یک سازمان دولتی برای استخدام نیروی جدید، داوطلبین عمومی برای مصاحبه و گزینش به سازمان مراجعه میکنند. پسر یکی از اعضای گزینش سازمان هم در میان مراجعین قرار دارد.
- نماینده مجلسی که از مردم شهرستان خود رأی گرفته و به نمایندگی از طرف آنها انتخاب شده تا حافظ منافع آنها باشد. با این حال وی قسم خورده که حافظ منافع کل کشور نیز باشد. با این تعاریف در مسئلهای که میان این دو ارزش تعارض بوجود بیاید مثل انتخاب محلی مناسب برای تاسیس یک پالایشگاه در کشور، یا تاسیس آن شهرستان متبوع خود، او باید حافظ منفعت بااهمیتتر (کشور) باشد. در اینجا یک تضاد در منافع به وجود آمده است.
تمامی مثال های ذکر شده از لحاظ ماهیت و موقعیت دارای یک وجه اشتراک هستند و این وجه اشتراک چیزی نیست جز اینکه در تمامی آنها احتمال اتخاذ یک تصمیم یا اقدامِ نابهجا به دلیل منافع شخصی وجود دارد. تمامی این موقعیت مثال بارز (Conflict of Interest) هستند.
مهم ترین پیامدهای تعارضات سازمانی
هنگامی که تضاد منافع اتفاق میافتد، اعتماد عمومی به راحتی از بین میرود، به اعتبار سازمان آسیب میرسد، به کسب و کار آسیب مالی و اعتباری وارد میکند و در برخی موارد قوانین به مرور نادیده گرفته شده و هرج و مرج به وجود خواهد آمد. این موضوع بر تمامی سازمان ها اعم از دولتی و بخش خصوصی تأثیر میگذارد و هیچگونه تفاوتی نخواهد داشت.
در واقع پیامد اصلی Conflict of Interest، ایجاد فساد است. وقتی تعارض منافع از حالت بالقوه خارج شده و بالفعل میشود، فساد شکل میگیرد و نظم یک سازمان تحت تاثیر عوامل منفی آن بهم میریزد و ساختار قانونی به چالش کشیده می شود.
راه حل رفع تعارض منافع در سازمان چیست؟
مهمترین ویژگی یک فرد در هر جایگاهی در سازمان، متعهد بودن او به اصول حرفهای کار است. اگر هر فردی بدون در نظر گرفتن منافع شخصی به تعهدات حرفهای خود پایبند باشد به هیچ گونه تعارض منافعی دچار نخواهد شد.
هر چند در نظر گرفتن اصول اخلاقی در سازمان از مهمترین موارد به شمار میرود، اما با تدوین خط مشیهای مشخص و شفافسازی در مواردی که تعارض وجود دارد، میتوان شرایط را بطور شفاف و واضح مشخص کرد.
راه حل دیگر برای جلوگیری از به وجود آمدن تعارض، تغییر و بروزرسانی فرایندها است. به طور مثال ممکن است یک سازمان از کارکنان خود تعهد بگیرد که پس از ترک مجموعه، در شرکتهای رقیب و یا پیمانکار به مدت مشخصی، مشغول به کار نشود و یا در همان مثال اول، قانونی مصوب شود که اگر مشتری به خدمات تکمیلی نیاز داشت که در سازمان ارائه نمی شد، درصورت معرفی مشتری به سازمان و یا فرد دیگر برای دریافت خدمات تکمیلی، منافع مالی و حقوقی سازمان در نظر گرفته شود.
یکی دیگر از موارد جلوگیری از به وجود آمدن تعارض منافع، اعلام صریح و شفاف مساله تعارض است. به طور مثال در مواردی مانند جلسات کوچینگ که ممکن است به جلسات بیشتری برای حل مساله نیاز باشد، کوچ به مراجعه کننده خود اطلاع میدهد که تعداد جلسات بیشتر ممکن است هزینه های بیشتری را به همراه داشته باشد. در اینجا کوچ با اعلام صریح و شفاف مساله مالی با وجود اینکه منفعت برای او به همراه دارد، به مراجعه کننده خود حق تصمیمگیری و اختیار میدهد و یک تعارض را به راحتی از بین میبرد.
این موارد درباره جلسات مشاوره مدیریت نیز صدق میکند. ممکن است بنا به نظر مشاور حرفه ای کسب و کار، کارفرما نیاز به تعداد جلسات بیشتری برای حل مساله خود داشته باشد. در اینجا مشاور اعلام می کند که با توجه به نیاز تمدید جلسات، کارفرما مختار است تا در این باره تصمیم خود را بگیرد.
حتی در موارد دیگر توصیه میشود مشاوره مدیریت هنگام تعریف پروپوزال این موارد را صریحا ذکر کند:” تمدید جلسات یا تعریف پروژهی جدید، همسو با منافع کارفرماست، اما پیشنهاد میکنیم در تصمیمگیری برای تمدید یا توسعهی مشارکت، صرفاً نظر خود و یا کارشناسان مستقل را معیار قرار دهید”. اینکار ضمن اینکه حرفهای بودن شرکت ارائه دهنده مشاوره مدیریت را نشان میدهد، با آگاه کردن طرف مقابل، موضع گیری آنها را نسبت به موارد ذکر شده به خوبی آشکار میکند.
نقش مدیریت دانش در حل تعارض منافع
همانطور که بیان شد، تعارض منافع، مجموعه ای از شرایطی است که موجب میشود تصمیمات و اقدامات مدیران یا کارکنان، تحت تأثیر یک منفعت ثانویه قرار بگیرد. یعنی شرایطی که در آن، بین منافع سازمانی و منافع شخصی، تعارض و تضاد به وجود آمده و فرد در موقعیت تصمیم، اظهارنظر یا اقدام قرار گیرد.
در تعریف مدیریت دانش اینطور آمده است که مدیریت دانش به مدیریت سیستماتیک دانشهای مهم و حیاتی سازمان گفته میشود که مدیریت انواع اطلاعات سازمانی، انواع فرآیندها و تمام افراد سازمان را شامل می شود.
در نتیجه دانش، کلید اصلی تصمیم گیری موثر و رقابتپذیری در سازمانها به شمار می رود. سازمان های جدید مبتنی بر دانش هستند و این بدان معنی است که آن ها باید به گونهای طراحی شوند که بتوانند دانش سازمانی خود را شناخته، آن را ذخیره کرده در موقع لزوم از آن بهرهبرداری کنند و همچنین نیازهای دانش خود را شناخته و از اطلاعات و دانش جدید به نحو احسنت استفاده کنند.
در شرایط فعلی، سرمایه دانشی به عنوان یک منبع مهم و دارایی اصلی در زندگی اجتماعی مطرح شده است. منابع غیرملموس مانند دانش، مزایای رقابتی بادوام ایجاد میکنند.
از همین رو اهمیت مدیریت دانش در حل مسئله تعارض این است که بهبود روشهای انجام کار و بالارفتن بهرهوری و حل تعارضات را به همراه خواهد داشت.
به طور کلی می توان موارد زیر را در حل مسئله تعارض منافع در سازمان مفید دانست:
- تعیین و بروزرسانی خط مشی های سازمان
- تشریح، شفاف سازی و مشخص کردن موارد تعارض بطور مستمر
- مشخص کردن راهحلهای مربوط به تعارضات پیش آمده و چشم اندازها
- استفاده از مهارت حل مسئله